<< السلام علی مهدی الامم و جامع الکلم، السلام علی القائم المنتظر و العدل المستمر السلام علی ربیع الانام و نضره الایام، السلام علی المهدی الذی وعد الله – عزوجل – به الامم ان یجمع به الکلم و یلم به الشعث و یملا به الارض قسطا و عدلا ... >><<سلام بر مهدی امت ها و یکی کننده ی ملت ها سلام بر قائم منتظر و عدل همه جا گستر سلام بر بهار زندگی انسان و طراوت روزگاران سلام بر مهدی که خدا به امت ها آمد او را نوید داده است تا به دست او همه را پیرو یک دین سازد و طرح انفاق در همه ی جهان در اندازد و زمین را از عدل و داد پر کند ... >>بر قراری عدالت و امنیت برترین آرزویی است که تمام خردمندان جهان در سر می پرورانند . بسیاری از دردمندان، آه سرد فقر و ناداری را به امید لحظات گشایش، آرامش می بخشند . اندیشه ی عدالت جهانی و زندگی در پرتوی امنیت کامل، کهن ترین درخت آمال انسانی است ، درختی که هیچ گاه به میوه ننشته و بشریت از ثمره ی آن بهره ای نبرده و هنوز چشمان منتظران به افق های دور دست رهائی خیره مانده است . کام عطشان انسان ها محتاج آب گوارایی است که قلب خوبان در انتظار قیام او لحظه شماری می کنند تا عدالت و امنیت را در سراسر جهان بر پا سازد . امنیت اجتماعی، امنیت در بخش های گوناگون زندگی اجتماعی را شامل می شود، یعنی در بخش های اقتصادی، سیاسی، دفاعی،، فرهنگی و ... امنیت اجتماعی زمینه ی همه ی فعالیت های درست و مفید اجتماعی است و شرط لازم رشد و تکامل فرد و جامعه . در محیط امن و آرام، روابط اجتماعی بر اصل ضوابط استوار است و حق و تکلیف معیار رابطه ها است . با امنیت اجتماعی منافع همه تامین میشود و حق هرحقداری تامین میگردد. در جامعه ی امن قانون حاکم است و مورد ستایش و پذیرش عمومی، حتی مجری قانون از قانون بیم دارد . در جامعه امن، بیم، هراس، دلهره و نگرانی در مردمان نیست . کسی از کسی بی جهت نمی هراسد و هر کس در هرمقام بالای اجتماعی نمی تواند به شخص دیگری در هر پست و منزلت پایین اجتماعی زور بگوید و مانع راه و کار او گردد . در جامعه ی امن اقویا ناتوانان را نمی بلعند و سرنوشت فرودستان در دست فرا دستان و مستکبران نیست . پیامبراکرم ( ص ) می فرمایند : << ... و لم یغلق بابه دونهم فیاکل قویهم ضعیفهم ... کافی 1 / 406 >> << ... ( حاکم اسلامی ) در خانه ی خود رابه روی مردم نبندد تا توانای ایشان ناتوان را بخورد ....>> در این تعلیم نبوی چنان که جامعه ی صالح و امن ترسیم گردیده،راه رسیدن به آن نیز ارائه شده است . در حالی که امروزه زندگانی اجتماعات بشری به خاطر نبودن آرامش و امنیت در زمینه های مختلف در حالتی پر از دلهر های عصبی سپری می گردد. دزدی اموال از خانه ها و مغازه ها و ماشین ربایی و حتی دزدی بانکها که توسط باندها انجام می پذیرد .... و جنایاتی که راهزن ها از آدم کشی و غارت اموال آنان انجام می دهند و ربودن زنان وکودکان و ... اینها چیزی جز مظاهر آرامش و امنیت در اجتماعات انسانی نیست . در برخی از کشورها ترس و وحشت بر اجتماع سیطره داشته شب هنگام به بدترین وضع خود می رسد به نحوی که وقتی در خانه ای کوبیده می شود ترس بر صاحب خانه و خانواده اش مستولی گردیده و بر اندام آنان لرزه می افتد پیش از آنکه بدانند کیست که در را به صدا در آورده است !
اسلام به عنوان آخرین دین الهی، حضرت مهدی ( عج ) را، پدید آورنده امنیت جهانی معرفی کرده ، آن امنیتی که بشریت در تمام د.وران تاریخ خود مانند آن را ندیده است .
او در جامعه ی عدالت بنیاد خود ، همه معیارها و ضوابط غیرانسانی را کنار می زند و علل و عوامل دلهره، نگرانی و ترس را نابود می کند و بیم آفرینان و هراس انگیزان را از سر راه جامعه بر می دارد و اعمال نفوذ ها و قانون شکنی ها را نفی می کند و حرکت جامعه و روابط اجتماعی را بر پایه های قانون و عدل واحترام به حقوق و ارزش انسان استوار می سازد . در آن دوران سعادت بار، هیچ حقی تضییع نمی گردد و هر کس در هر مقام به بیش از آنچه حق دارد دست نمی یابد . همه چیز به اندازه و حساب و حق است؛ به معنای واقعی کلمه ،اراده آزاد انسانی در قلمرو درست و قانونی خود، حرکت می کند و انسانها بی مانع امکان رشد را می یابند .
امام صادق ( ع ) ذیل آیه 55 سوره نور ( وعدالله الذین امنو ... لیستخلفنهم فی الارض ... و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا ) ( خدا به کسانی از شما که ایمان آوردند ... وعده داد که به یقین در روی زمین ایشان را خلیفه کند ... و وحشتشان را به امنیت بدل سازد .... ) می فرمایند : این آیه در باره ( امام ) قائم و پیروانش نازل شده است (( غیبت نعمانی / 240 )) جامعه در دست مومنان قرار می گیرد و مومنان، مرزبانان حق و حقوق همگانند و دربرابر خدا و خلق تعهدی ایمانی دارند .آری در زمان حضرت مهدی ( ع ) آرامش و امنیت همه ی کره زمین را در بر خواهد گرفت و بشر در جوی از سلامت و اطمینان و راحتی و آرامش خاطر زندگی خواهد کرد .بدون کوچکترین تردیدد و گمانی ،وعده الهی تحقق خواهد یافت و اگر از عمر جهان بیش از یک روز نمانده باشد در آن روز، فرزانگان جهان و نمونه کامل انسان صالح، پرده از رخسار بر خواهد گرفت و گام در متن اجتماعات قرار خواهد نهاد و عدالت و امنیت جهانی را پدیدار خواهد ساخت .
این است انتظار
در درون تاریکیها و سردیها، به دمیدن سپیدهدمان چشم داشتن، و به امید طلوع خورشید زیستن،
در تراکم هواهای کشنده اختناقها، به وزیدن نسیمهای حیاتبخش رهایی امیدبستن، و به آرزوی پدیدار گشتن روزهای طلایی ارزشهای جاوید زنده ماندن،
در غروبهای تاریک گون نومیدی بار غرق بودن، و نوید طلوع فجر شکافنده آفاق را در دل پروردن،
در شبستان ستمهای تیرگی آفرین جهانگستر گرفتار آمدن و جان را به مژده فرا رسیدن روزهای روزستان ،تابنده ساختن، در جهان آکنده از ستم و بیداد دست و پا زدن، و از شادمانی طلوع طلیعه جهان آکنده از داد و دادگری سرشار بودن، در حضور حکومتهای جبار و خونخوار زندگی کردن، و لحظهای سر تسلیم فرو نیاوردن، در زیر سیل خروشان تباهی و فساد قرار گرفتن، و آنی قد خم نکردن، در سیاهیهای دوران ظلم و ظلمت و گناه گرفتار آمدن، و همواره منتظر طلوع خورشید خونین رهایی بودن، در برابر کوه مشکلات زمانه قرار گرفتن ، و چون کوه مقاوم بودن، در مسیر جاری کوبنده زمان ایستادن، و آریها را خوار شمردن ، نه گفتن و نه گفتن،... شمشیرها و شهادتها را پذیرا شدن، و خطها و شهامتها را پاس داشتن، این است انتظار ، شعار شورآور منتظران، مقاومان، پایداران، صلابت پیشگان، شیعیان ، مهدی طلبان تاریخ، ...
انتظار، نام «قائم» و قیام
چگونه کسانی به خود اجازه میدهند، که پارهای از تعالیم والای تشیع مقاوم و خونین نگاره را،نامتعهدانه تفسیر کنند،و از تشعشع الاهی این مکتب خون و قیام بکاهند. آنان که مرد میدان حماسهها و مبارزات نیستند، خوب است بگویند:«ما اهل این اقدامات نیستیم»، نه که بگویند: «اینها تکلیف نیست».
کجا و کی تکلیف مسلمان قعود و ذلت بوده است! کجا تکلیف مسلمان این بوده است که بنشیند تا همه چیزش بر باد رود، حتی دین و ناموسش؟ کجا تکلیف مسلمان بوده است که زیر سلطه کافران و از خدا بیخبران درآید، با اینکه قرآن کریم فریاد میزند:
ولن یجعل الله للکافرین علیالمؤمنین سبیلا
- خداوند هرگز نخواسته است که کافران بر مؤمنان سلطه داشته باشند. (سوره نساء 141)
ملتی که منتظر پیشوایی است که بیاید و ستمگران را براندازد، و از جمله القاب این پیشوا،«قائم» است،و انسان منتظر هرگاه این نام را میشنود، قیام میکند،اینگونه ملتی و امتی را چگونه به قعود و ذلت پذیری سوق داده بودند؟
و اکنون نیز چگونه برخی میخواهند - دوباره - به قعود و ذلتپذیری سوق دهند، چگونه؟!
درباره قیام، به هنگام ذکر نام «قائم» مطالبی ذکر کردهاند،از جمله اینکه این احترام موجب توجه خاص آن امام به قیام کننده میشود،لیکن حکمت اجتماعی و اقدامی آن نیز نباید مورد غفلت قرار گیرد. آمادگی افراد، در هر آن ، برای «قیام» و مبارزه و جهاد،در راه تحکیم عدالت جهانی، و حفظ حقوق انسانها واجد اهمیتی بسزاست. شیعه منتظر - بلکه هر مسلمان - در عصر غیبت، باید همواره دارای چنین هدفی باشد، و در راه تحقق آن ، به وسایل گوناگون بکوشد،و تا آنجا این آمادگی را داشته باشد و ابراز دارد، که هرگاه نام پیشوای قیام (قائم) ،ذکر میشود به پاخیزد، و آمادگی همه جانبه خویش را نشان دهد،و این آمادگی را ،همیشه به خود و دیگران تلقین و در خود و دیگران تحکیم کند.
در اینجا خوب است به سخنان آیتالله سیدمحمود طالقانی - رحمةالله علیه - توجه کنیم:
این دستور قیام، شاید برای احترام نباشد، و الاّ باید برای خدا و رسول و اولیای مکرم دیگر هم به قیام احترام کرد،بلکه دستور آمادگی و فراهم کردن مقاومت نهضت جهانی، و در صف ایستادن، برای پشتیبانی این حقیقت است.
کوچکترین اثر بدبینی، بیرغبتی به خدمات اجتماعی، و دلسردی از اقدام به کارهای عامالمنفعه و نیکوست. پس توجه دادن مردم به آینده تأسیس حکومت اسلام، و ظهور یک شخصیت خدا ساخته و بارز ،که مؤسس و سرپرست آن حکومت و دولت است، از تعالیم مؤسسین ادیان است، و در مکتب تشیع ،که مکتب حق اسلام و حافظ اصلی معنویات آن است، جز عقیده قرار داده شده، و درباره خصوصیات چنین دولتی توضیحات بیشتری دادهاند،و پیروان خود را به انتظار چنین روزی ترغیب نموده،و حتی انتظار ظهور را از عبادات دانستهاند،تا مسلمانان حقپرست، در اثر ظلم و تعدی زمامداران خودپرست، و تسلط دولتهای باطل،و تحولات اجتماعی بزرگ ، و حکومت ملل مادهپرست،اعم از شرقی و غربی، خود را نبازند ،و دل قوی دارند، و جمعیت را آماده کنند.
و همین عقیده است که هنوز مسلمانان را امیدوار و فعال نگاه داشته است. اینهمه فشار و مصیبت،از آغاز حکومت دودمان دنائت و رذالت اموی، تا جنگهای صلیبی، و حمله مغول،و اختناق و تعدیهای دولتهای استعماری،بر سر هر ملتی وارد میآمد خاکسترش هم به باد فنا رفته بود، لیکن دینی که پیشوایان حق آن دستور میدهند که چون اسم صریح «قائم» مؤسس دولت حقه اسلام ، برده میشود،به پا بایستید،و آمادگی خود را برای انجام تمام دستورات اعلام کنید،و خود را همیشه نیرومند و مقتدر نشان دهید ، هیچ وقت نخواهد مرد...
امام مهدى (ع) در راه و کار خود سازشناپذیر است و در اجراى حدود و احکام الهى و مبارزه با ستمگران قاطعیتى خدایى دارد، چشمپوشى و مسامحهاى در راه و روش او نیست، از ملامت ملامتگران نمىهراسد، از هیچ مقام و قدرتى نمىترسد، و بدون هیچگونه ملاحظهاى تبهکاران را کیفر مىکند و صالحان زاهد و سادهزى و بىآلایش را در مصادر امور مىگمارد.
قاطعیت، خصلت همه رهبران راستین الهى است، و این خصلت در وجود مبارک امام مهدى (ع) در حد اوج و کمال است. و معیار پاکسازى اجتماعات بشرى همین است. عینیتیافتن عدالتى فراگیر و ریشهسوزى هر ظلم و ستم باید بدون کمترین ترحم و ارفاق و استثنایى صورت گیرد، بطورى که در هیچ جاى جهان علت فساد و عامل بیدادى برجاى نماند، تا بتواند بتدریجبه مناطق دیگر نفوذ کند، و به توطئه و کارشکنى در کار سامان بخشیدن به جامعه بشرى بپردازد.
این تجربه همه دوران تاریخ است که سازش و ارفاق و ملایمت در پاکسازى جامعه و زدودن علل و عوامل ناراستى و نادرستى و تجاوزطلبى، همواره موجب گردیده است تا پس از گذشت اندک زمانى، نیروهاى ضدحق و ضد عدل در سازماندهى مجددى تشکل یابند، و از پشتبه نیروهاى مردمى و انقلابى یورش آورند، و ضربههاى کارى وارد سازند، و آنان را بکلى از پاى درآورند، یا دستکم تضعیف کنند و در راه و کارشان ناموفق سازند. این موضوع تجربه همیشگى تاریخ است. و دیگر بار، در دوران ظهور بزرگ، این واقعیت نادیده گرفته نمىشود، تا پاکسازى بزرگ و ریشهاى جامعه بشرى تحقق خارجى یابد، و از هر شکست و ناتوانى و سستى در امان ماند. از اینرو، امام منجى، در سراسر اندام جامعه بشرى سلولى فاسد بر جاى نمىگذارد، و هر خس و خاشاکى را از مسیر انسان برمىدارد، و هر فسادى را در نطفه خفه مىکند، و هر ستمى را از ریشه مىخشکاند. در همه جریانهاى فاسد و ضدانسانى، همه عاملان، زمینهسازان و دستیاران آن جریانها را از دم تیغ مىگذراند.
امام باقر (ع):
یقومالقائم... علىالعرب شدید، لیس شانه الاالسیف... ولایاخذه فىالله لومةلائم.
- (امام) قائم قیام مىکند... بر اعراب سختگیر است و راه (و روش) او شمشیر (به به کارگیرى سلاح) است. و در راه اجراى (برنامههاى) الهى از ملامت ملامتگرى بیم نمىکند.
تبلیغات دشمنان داخلى و خارجى و بوق و کرناها و تکفیرهاى داخلى و ارتجاعى در او هیچ اثرى نمىگذارد، و او را به مصلحتسنجى مجبور نمىسازد. این روش ارزشمند، در عین دشواریهاى فراوانى که همراه دارد، از جهتى نیز کارها را آسان مىکند، چون آنان که اندیشه رخنه کردن در صفوف نهضت و انقلاب جدید را در سر مىپرورانند و شیوه فتنهگرى را در پیش مىگیرند، هنگامى که با قاطعیتى خللناپذیر روبرو گشتند و راهى براى نیرنگبازى و نفوذىگرى در پیش خود ندیدند، دست از هر خطا و انحراف برمىدارند و از هرگونه حرکتهاى مخفیانه و کارشکنیهاى پنهانى و سرمایهگذاریهاى مرموز دست مىشویند.
امام مهدى (ع)، با ایجاد بیم و دلهره و ترسهاى عمیق و راستین، بسیارى از گروههاى مخالف و ستمپیشه را مجبور به ترک راه و روش خود مىکند و به تسلیم وامىدارد. از اینرو، در احادیث آمده است که از شمشیر برنده و اراده قاطع امام و یارانش همه اهریمنان مىهراسند، و ترسى گران بر روان دژخیمان خونآشام سایه مىافکند، و لرزه بر اندام خودکامگان و طاغوتان مىافتد. و این خود عامل بزرگى در پیروزى کامل آن امام منجى است. با این رعب و ترس، بسیارى مقاومتها درهم مىشکند، و بسیارى از مردمان به راه بازمىگردند و از تجاوز به حقوق دیگران و زیر پا نهادن مسؤولیت و تکلیف و حرمت انسانها دستبرمىدارند.
امام صادق (ع):
بیناالرجل على راسالقائم یامرو ینهى اذا امر بضرب عنقه، فلا یبقى بینالخافقین جشىءج الا خافه.
- در همان هنگامى که شخصى نزد قائم ایستاده و به امر و نهى مشغول است ناگاه (امام) امر مىکند که او را بکشند. اینست که در خاور و باختر زمین چیزى نمىماند مگر اینکه از (قاطعیت و اجراى عدالت) او مىهراسد.
انسانهاى استثمارگر، ستمپیشه، خونآشام و بداندیشان دیوسیرت، در برابر خود قدرت و نظامى را مىبینند که ذرهاى از حق و حقوق مردمان را نادیده نمىگیرد، و کاهى را از کوهى جدا مىسازد، و زشتکرداران و گناهکاران را بدون ذرهاى چشمپوشى کیفر مىدهد، و حد و حدود الهى را بدون کمترین ارفاق به اجرا درمىآورد، و قانون عدل و حق درباره بزرگ و کوچک و فقیر و غنى و عالم و جاهل و خویش و بیگانه عملى مىسازد. و اینچنین شیوه و روشى نرمشناپذیر و استوار، اطاعت و فرمانبردارى همگان را موجب مىگردد.
امام باقر (ع):
کانى باصحابالقائم و قد احاطوا بما بینالخافقین لیس من شىء الا هو مطیع لهم.
- گوییا یاران قائم را مىبینم که بر خاور و باختر گیتى مسلط شدهاند، و هیچ چیز نیست مگر آنکه از آنان فرمان مىبرد.
و اینچنین شیوه و روشى مىتواند نجاتبخش بشریتباشد، و شبکههاى پیچیده بیدادگران و دنیاداران را از دست و پاى بشریت مظلوم بردارد، و راحت و آسایش واقعى همگان را فراهم سازد. در جبهه خارجى موفق مىشود حرکتهاى ضد مردمى را درهم بشکند، و یک تن از ضد مردمان را باقى نگذارد، و در جبهه داخلى توفیق مىیابد تا به پاکسازى بزرگ دستیازد و همه منافقان نامرئى و نفوذیان و ریاکاران و تزویرگران ظاهرالصلاح را ریشهکن کند، و تودههاى نجیب انسانى را از شر هر نیرنگ و مکر و ترفند و فریبى آسوده سازد، و امنیت واقعى را بر سراسر اجتماعات انسانى حاکم گرداند.
بنابراین، روش امام در برخورد با تبهکاران داخلى و انحرافها و فسادهاى اجتماعى دست کمى از درگیرى با جبهه خارجى و دشمنان سلاح به دست و آشکار جهانى ندارد. کشتار و جنگ در راه و روش امام موعود (ع) تنها براى از میان برداشتن حاکمان و زمامداران مسلط بر کشورهاى جهان نیست، بلکه قاطعیت در برابر حکومتهاى خودکامه مقدمهاى استبراى اصلاح جامعهها و ایجاد دگرگونى اساسى در ماهیت روابط اجتماعى، و سرانجام اجراى دقیق عدالت اجتماعى در همه شؤون زندگى. به این جهت امام نه تنها در جنگها و لشکرکشیها با دشمنان خارجى دستبه کشتار مىزند و موانع راه را با قاطعیت از سر راه برمىدارد، بلکه در برابر هر گونه فساد و انحراف در داخل جامعه اسلامى نیز قاطعانه مىایستد و علل و عوامل آن را نابود مىکند.
در این تردیدى نیست که روشهاى سازشکارانه و مصلحتاندیشانه در برابر فساد داخلى، بتدریج جامعه را تباه مىسازد، یعنى از درون دچار مشکلاتى مىکند. که از هرگونه سامانیابى مانع مىگردد، و کمکم مفاسد داخلى نظام را از اعتبار مىاندازد، و جامعه را به سقوط مىکشاند، و اجراى حق و عدل را ناممکن مىکند. از اینرو، ساختن جامعههاى بشرى قاطعیتى نرمشناپذیر مىخواهد و دورى دقیق از هرگونه ملاحظهگرایى و سازشکارى.
امام على (ع):
لا یقیم امرالله - سبحانه - الا من لایصانع ولا یضارع، ولا تتبعالمطامع.
- دین خدا را نمىتوانند ترویج کنند مگر کسانى که سازشکار نباشند، (و با دنیادوستان و رفاهطلبان) همسو نشوند، و دل در گرو طمعها و خواهانیها نداشته باشند.
راه و روش امام مهدى (ع)، شکوفایى راستین این اصول و معیارهاست، نه سازشى در آن راه دارد و نه طمعى به مال دنیادارى، هیچ انگیزهاى در کار نیست جز رضاى خدا و اجراى عدالت مطلق.
امام على (ع):
... و لیطهرنالارض من کل غاش...
- ... زمین را از هر انسان نیرنگباز (و فریبکار) پاک مىسازد...
کسانى که در مبانى عقیدتى و ایمانى چون دیگرانند و بظاهر معتقد و مسلمان حساب مىشوند، لیکن در عمل و در روابط اجتماعى دچار انحرافند و در مسائل مالى و اقتصادى فریبکارند و غش به کار مىبرند، مورد تصفیه و پاکسازى قاطع و انعطافناپذیر امام قرار مىگیرند، و با نابودى این طبقه زالوصفت که در شمار اندک نیستند، مردمان به امنیت اقتصادى خواهند رسید در کنار دیگر امنیتهاى اجتماعى.
امام کاظم (ع):
... الثانى عشر منا سهلالله له کل عسیر... و یبیر به کل جبار عنید، و یهلک على یده کل شیطان مرید...
- ... خداوند براى دوازدهمین (امام) از خاندان ما هر دشوارى را آسان مىگرداند، و به دست او هر جبار سرسختى نابود مىشود و هر شیطان سرکشى هلاک مىگردد.
از شیوههاى امام موعود (ع)، براى محو طاغوتیان و جباران،عدم پذیرش توبه است. و این، موضوعى استبسیار مهم، که از نفوذ عناصر ناباب و نالایق و دوگانه و ناخالص یا متظاهر، در صفوف انقلابیون جلوگیرى مىکند.
روشن است که با پیدایش تحول و انقلاب در جامعه، مردم به دو گروه تقسیم مىشوند:
1- گروهى که پیش از انقلاب و نظام جدید خود را براى تحول و دگرگونى آماده کرده بودند و اندیشه و افکار خویش را از پیرایهها و معیارهاى نادرست پیشین رها ساخته بودند. این دسته با پدید آمدن انقلاب و تحول در نظام اجتماعى، بدون دشوارى، معیارهاى جدید را مىپذیرند و خود را با جامعه نوبنیاد و ضوابط آن تطبیق مىدهند و با تفکر و حرکت نوین هماوا و هماهنگ مىگردند.
2- کسانى که روشها و معیارهاى واپسگراى جامعه پیشین در تار و پود وجودشان نفوذ کرده و به اندیشه و عمل آنان فرم و شکل بخشیده است و منافعشان نیز در همان است. این گروه با همان اندیشهها خو گرفتهاند و آن اندیشهها و معیارها جزء شخصیتشان شده است. اینان در هر جامعه و محیطى قرار گیرند جز به همان اصول پیشساخته خویش به چیزى نمىاندیشند، و منافع خود را نیز در سایه همان روشها و اندیشهها تامین شده مىیابند. این گروه با پدید آمدن تحول و انقلاب و واژگونى نظامهاى فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى و ارزشى پیشین، دچار مشکل اساسى مىگردند; زیرا از یک سو با حرکت انقلابى و دگرگونساز جدید روبرو هستند که اصول و معیارهاى تازهاى عرضه مىکند، که در بسیارى از موارد کاملا با اصول پیشین متضاد و ناسازگار است. از سوى دیگر گرفتار افکار و اندیشههاى پیشین و خصلتهاى منافعطلبانه خود هستند، که در ژرفاى روح آنان رسوخ کرده است، بویژه که منافع خود را نیز در سایه آن معیارها پایدار مىدانند.
گروه دوم در رویارویى با انقلاب دو دسته مىشوند: دستهاى کوتاهفکر و سطحىنگر، که در برابر انقلاب و نظام جدید مىایستند و در برابر اندیشههاى نوین مقاومت مىکنند. این دسته زود از میان مىروند، و براى نیروهاى انقلابى رویارویى با این گروه چندان دشوار نیست.
دسته دوم کسانیند که اصولى و بنیادى فکر مىکنند و پویایى و بالندگى حرکت جدید و انقلابى را درک مىکنند و ستیز با آن را ناممکن مىشناسند. اینان بظاهر به حرکت نوین تن مىدهند و آن را مىپذیرند، لیکن در درون و باطن به هرگونه کارشکنى دست مىیازند. این دسته در ظاهر انقلابى و طرفدار مبانى جدیدند و در باطن ضدانقلاب و معتقد به اصول گذشتهاند. گرایش این نوع از مردم و گروهها به انقلاب، و ناشناخته ماندن آنان یا طرد نشدن آنان، همواره، مشکل اساسى هر انقلاب است و عامل اصلى انحراف در مبانى انقلابها. این طبقه با نفوذ در صفوف انقلابیون، حرکت نو را دچار انحراف و چرخش به عقب و واپسگرایى مىسازند، و اندکاندک افکار و اندیشههاى واپسگراى خود را در قالب تعبیرها و واژههاى نو در جامعه جا مىزنند، و مبانى انقلاب را بتدریج از محتواى اصلى تهى مىسازند، و کمکم انقلاب را به ضدانقلاب تبدیل مىکنند. و این امرى است که همواره تجربه شده است. لیکن مایه عبرت نگشته است.
یکى از راههاى اصلى نفوذ این خائنان خادمنما و ضدانقلابیون انقلابىنما و سرمایهداران و طاغوتان بظاهر مردمى، توبه است. البته توبه مىتواند راست و درستباشد و شخص تائب براستى گذشتهها را پس پشت افکنده و به راه بازگشته باشد، و هم مىتواند ظاهرى فریبکارانه صورت گیرد. تشخیص درستحقیقت توبه کارى دشوار است و اگر این دشوار حل نگردد حل مشکل نفوذ عناصر ناباب و ضد عدل و ضد ارزش در صفوف انقلاب دشوار است.
این مشکل درباره داورى و قضاوت نیز هست که افراد مجرم - بویژه متمکنان و طاغوتیان مالى و سیاسى و نظامى - با زیرکى و هوشیارى و با استفاده از افراد متخصص که از راههاى فرار قانونى اطلاع دارند، مىتوانند بیگناه را مجرم و مجرمان را بیگناه جلوه دهند و حق را ناحق کنند.
در جامعه مهدوى (ع) که سره از ناسره و منافق و طاغوت و طاغوتچه از دیگران جدا مىشوند و همه مجرمان کیفر مىیابند، و همه حقها به حقداران مىرسد، این دو مشکل چگونه حل مىشود که راه فرارى باقى نماند؟
در احادیث که در آنها اندکى از راهها و روشهاى امام مهدى (ع) ترسیم شده استبه دو موضوع اساسى در این زمینه اشاره شده است:
1- امام و یاران او در قضاوت چون داود پیامبر (ع) قضاوت مىکنند، یعنى باعلم باطنبینى و احاطه به منویات و اندیشههاى باطنى اشخاص و افراد، مجرمان را مجرم اعلام مىکنند و بیگناهان را بیگناه، و در آن دوران دیگر نیازى به شاهد و بینه و ارائه مدارک و دلائل نیست. با استفاده از این شیوه الهى است که کار قضاوت بسرعت انجام مىگیرد، و هر مجرم و تبهکار در دم به کیفر مىرسد، و حقى از مظلومى ضایع نمىگردد.
امام صادق (ع):
لن تذهبالدنیا حتى یخرج رجل منا اهلالبیتیحکم بحکم داود و آل داود لایسالالناس بینة.
- دنیا پایان نمىپذیرد تا مردى از خاندان ما قیام کند، که چون داوود (ع) و آل داود قضاوت کند، و از کسى (براى داورى) دلیلى نخواهد.
شیخ مفید مىگوید: « چون قائم آل محمد (ص) قیام کند، مانند حضرت داود (ع) یعنى برحسب باطن، قضاوت کند، و بىهیچ نیازى به شاهد حکم دهد. خداوند حکم را به او الهام مىکند. و او بر طبق الهام الهى حکم کند، مهدى، نقشههاى پنهانى هر گروه را بداند و به آنان آن نقشهها را بگوید. مهدى، دوست و دشمن خود را با نگاه بشناسد.»
مشکل نفوذ عناصرى نفوذى نیز در پرتو همین اصل حل مىشود، زیرا که افکار و اندیشههاى افراد بر امام و یاران او آشکار است، و ظاهرسازیها و نیرنگهاى آنان تاثیرى ندارد. به این جهت است که توبه اشخاص پذیرفته نمىشود.
امام باقر (ع):
یقومالقائم بامر جدید ... و. قضاء جدید، علىالعرب شدید، لیس شانه الا بالسیف، لایستتیب احدا، ولا یاخذه فىالله لومة لائم.
- قائم (ع) قیام مىکند با شیوهاى نو... و روشى تازه در قضاوت. بر عربها سختگیر است، شیوه او تنها شمشیر است و توبه کسى را نمىپذیرد و در (راه) اجراى احکام الهى از ملامت ملامتگرى نمىهراسد.
امام باقر (ع):
- زرارة:... قلت ایسیر، بسیرة محمد (ص)؟ قال: هیهات هیهات یا زرارة ما یسیر بسیرته. قلت: جعلت فداک لم؟ قال ان رسولالله (ص) سار فى امته باللین کان یتالفالناس، والقائم یسیر بالقتل... ولایستتیب احدا... .
- زراره مىگوید: از امام باقر (ع) پرسیدم: آیا قائم، با مردمان، مانند پیامبر (ص) رفتار نمىکند؟ فرمود: هیهات، هیهات! مانند پیامبر (ص) رفتار نمىکند. گفتم: فدایت گردم چرا؟ گفت: پیامبر با ملایمتبا مردم رفتار مىکرد، و مىکوشید تا محبت مردم را، در راه دین، جلب کند و تالیف قلوب نماید. اما قائم با شمشیر با مردم روبرو مىشود... و توبهاى از کسى نمىپذیرد...
قاطعیت الهى امام مهدى (ع)، در برابر همه عناصر فتنهانگیز و تجاوزطلبى است که به حق و عدل پشت کردهاند و از تجاوز به حقوق و سلطهطلبى دستبردار نیستند. این عناصر - داخل باشند یا خارج، به ظاهر مسلمان باشند یا کافر - بدون استثنا با شمشیر فراگیر امام روبرو خواهند شد، و جامعه از وجود این ضدانسانها پاکسازى خواهد گردید.
امام باقر (ع):
اذا قامالقائم سار الىالکوفة، فیخرج منها بضعة عشر للاف انفس... علیهمالسلاح فیقولون له: ارجع من حیث جئت فلا حاجة لنا فى بنى فاطمة فیضع فیهمالسیف حتى یاتى على آخرهم، ثم یدخلالکوفة فیقتل بها کل منافق مرتاب و یهدم قصورها، و یقتل مقاتلیها حتى یرضىالله - عزوجل - .
- آنگاه که قائم قیام کند به کوفه درآید، پس چندین هزار (جنگجوى) سلاح به دستسر برآورند و به امام مهدى گویند: بدانجا که آمدى بازگرد که ما را نیازى به فرزندان فاطمه نیست. امام آنان را تا آخرین نفرشان مىکشد، سپس به کوفه داخل مىشود و (در داخل شهر) هر منافق شکگرایى را مىکشد، و کاخهاى شهر را ویران مىکند، و سلاح به دستان را از دم تیغ مىگذراند، تا خداى بزرگ (از کشتن این دشمنان دین و عدل) خشنود گردد.
چنانکه از این حدیث آشکار مىشود جامعه از همه عناصر ناباب و ریاکار پاک مىگردد، و مظاهر زیست اشرافیگرى ویژه نظامهاى طبقاتى و سرمایهدارى چون قصرها و کاخها که مسکن طبقات بالاى جامعه است، به دستبا کفایت امام مهدى (ع) ویران مىگردد.
از جمله امورى که امام مهدى (ع) را در اجراى دقیق قانون حق و عدل و عملى شدن ریز و درشت قوانین حدود و قصاص، یارى مىرساند یاران با صلابت و استوار و آشتىناپذیر اماماند. یاران امام - افزون بر کمالات معنوى و جهات باطنى که دارا هستند - چون طبق تعبیر احادیث اکثر جوان هستند، قاطع و خشن و دور از هر گونه ملاحظهکارى و مصلحتسنجى برنامهها را عملى مىسازند، و حق را به حقداران باز مىگردانند، و تبهکاران را بىترحم کیفر مىدهند. دیگر اینکه ذهن ایشان از مفاهیمى عوضى به نام اسلام و دین خدا انباشته نشده است که در هر راه و کار دچار تردید شوند و نتوانند قاطع و سریع به پاکسازى و اجراى احکام خدا دستیازند. آنان تنها از امام مهدى احکام خدا و آیین اسلام را مىآموزند و ذهنیت پیشساختهاى ندارند. همچنین آنان از امام خویش بىچون و چرا و بطور کامل پیروى مىکنند. و این نیز موجب اجراى بیدرنگ و سازشناپذیر مقررات و احکام است. این اطاعت کامل، برخاسته از امامشناسى آنان است و اینها همه موجب مىگردد تا در اجراى احکام اسلام ناب و خالص از هیچ چیز بیم نداشته باشند، و هیچ عاملى هرچند بزرگ و سرسخت مانع کار آنان نگردد، و احکام مو به مو اجرا شود، گرچه دشواریهاى فراوان و تصفیههاى بزرگ و خونریزیهاى سیلآسایى را به همراه داشته باشد
|