سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  چرا عدالت زیباست؟
آنکه دانشی را پنهان کند، گویی نادان است . [امام علی علیه السلام]
وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
کل بازدیدهای وبلاگ
7453
بازدیدهای امروز وبلاگ
3
بازدیدهای دیروز وبلاگ
0
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
چرا عدالت زیباست؟
لوگوی وبلاگ
چرا عدالت زیباست؟
فهرست موضوعی یادداشت ها
عدالت[26] .
بایگانی
مقدمه
عوامل تحقق عدالت
موانع اجرا عدالت
عدالت حضرت مهدی (عج)
اوقات شرعی
اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر:   محسن نامدار محمدی  

عنوان متن منابع جمع آوری اطلاعات سه شنبه 85 فروردین 15  ساعت 10:45 صبح

http://www.moj.gov.af/dari/mafhum_adalat_31.html
http://www.irib.ir/worldservice/Etrat/farsi/imam1/shahadat.htm
http://www.suntaha.net/justic.htm


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   محسن نامدار محمدی  

عنوان متن عدالت حضرت مهدی (عج) سه شنبه 85 فروردین 15  ساعت 10:37 صبح

 

<< السلام علی مهدی الامم و جامع الکلم، السلام علی القائم المنتظر و العدل المستمر السلام علی ربیع الانام و نضره الایام، السلام علی المهدی الذی وعد الله عزوجل به الامم ان یجمع به الکلم و یلم به الشعث و یملا به الارض قسطا و عدلا ... >><<سلام بر مهدی امت ها و یکی کننده ی ملت ها سلام بر قائم منتظر و عدل همه جا گستر سلام بر بهار زندگی انسان و طراوت روزگاران سلام بر مهدی که خدا به امت ها آمد او را نوید داده است تا به دست او همه را پیرو یک دین سازد و طرح انفاق در همه ی جهان در اندازد و زمین را از عدل و داد پر کند ... >>بر قراری عدالت و امنیت برترین آرزویی است که تمام خردمندان جهان در سر می پرورانند . بسیاری از دردمندان، آه سرد فقر و ناداری را به امید لحظات گشایش، آرامش می بخشند . اندیشه ی عدالت جهانی و زندگی در پرتوی امنیت کامل، کهن ترین درخت آمال انسانی است ، درختی که هیچ گاه به میوه ننشته و بشریت از ثمره ی آن بهره ای نبرده و هنوز چشمان منتظران به افق های دور دست رهائی خیره مانده است .  کام عطشان انسان  ها محتاج آب گوارایی است که قلب خوبان در انتظار قیام او لحظه شماری می کنند تا عدالت و امنیت را در سراسر جهان بر پا سازد . امنیت اجتماعی، امنیت در بخش های گوناگون زندگی اجتماعی را شامل می شود، یعنی در بخش های اقتصادی، سیاسی، دفاعی،، فرهنگی و ... امنیت اجتماعی زمینه ی همه ی فعالیت های درست و مفید اجتماعی است و شرط لازم رشد و تکامل فرد و جامعه .          در محیط امن و آرام، روابط اجتماعی بر اصل ضوابط استوار است و حق و تکلیف معیار رابطه ها است . با امنیت اجتماعی منافع همه تامین میشود و حق هرحقداری تامین میگردد. در جامعه ی امن قانون حاکم است و مورد ستایش و پذیرش عمومی، حتی مجری قانون از قانون بیم دارد . در جامعه امن، بیم، هراس، دلهره و نگرانی در مردمان نیست . کسی از کسی بی جهت نمی هراسد و هر کس در  هرمقام بالای اجتماعی نمی تواند به شخص دیگری در هر پست و منزلت پایین اجتماعی زور بگوید و مانع راه و کار او گردد . در جامعه ی امن اقویا ناتوانان را نمی بلعند و سرنوشت فرودستان در دست فرا دستان و مستکبران نیست . پیامبراکرم ( ص ) می فرمایند : << ... و لم یغلق بابه دونهم فیاکل قویهم ضعیفهم ... کافی 1 / 406 >> << ... ( حاکم اسلامی ) در خانه ی خود رابه روی مردم نبندد تا توانای ایشان ناتوان را بخورد ....>> در این تعلیم نبوی چنان که جامعه ی صالح و امن ترسیم گردیده،راه رسیدن به آن نیز ارائه شده است . در حالی که امروزه زندگانی اجتماعات بشری به خاطر نبودن آرامش و امنیت در زمینه های مختلف در حالتی پر از دلهر های عصبی سپری می گردد.  دزدی اموال از خانه ها و مغازه ها و ماشین ربایی و حتی دزدی بانکها که توسط باندها انجام می پذیرد .... و جنایاتی که راهزن ها از آدم کشی و غارت اموال آنان انجام می دهند و ربودن زنان وکودکان و ... اینها چیزی جز مظاهر آرامش و امنیت در اجتماعات انسانی نیست .      در برخی از کشورها ترس و وحشت بر  اجتماع سیطره داشته شب هنگام به بدترین وضع خود می رسد به نحوی که وقتی در خانه ای کوبیده می شود ترس بر صاحب خانه و خانواده اش مستولی گردیده و بر اندام آنان لرزه می افتد پیش از آنکه بدانند کیست که در را به صدا در آورده است !

اسلام به عنوان آخرین دین الهی، حضرت مهدی ( عج ) را، پدید آورنده امنیت جهانی معرفی کرده ، آن امنیتی که بشریت در تمام د.وران تاریخ خود مانند آن را ندیده است .

او در جامعه ی عدالت بنیاد خود ، همه معیارها و ضوابط غیرانسانی را کنار می زند و علل و عوامل دلهره، نگرانی و ترس را نابود می کند و بیم آفرینان و هراس انگیزان را از سر راه جامعه بر می دارد و اعمال نفوذ ها و قانون شکنی ها را نفی می کند و حرکت جامعه و روابط اجتماعی را بر پایه های قانون و عدل واحترام به حقوق و ارزش انسان استوار می سازد . در آن دوران سعادت بار، هیچ حقی تضییع نمی گردد و هر کس در هر مقام به بیش از آنچه حق دارد دست نمی یابد . همه چیز به اندازه و حساب و حق است؛ به معنای واقعی کلمه ،اراده آزاد انسانی در قلمرو درست و قانونی خود، حرکت می کند و انسانها بی مانع امکان رشد را می یابند .

امام صادق ( ع ) ذیل آیه 55 سوره نور ( وعدالله الذین امنو ... لیستخلفنهم فی الارض ... و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا ) ( خدا به کسانی از شما که ایمان آوردند ... وعده داد که به یقین در روی زمین ایشان را خلیفه کند ... و وحشتشان را به امنیت بدل سازد .... ) می فرمایند : این آیه در باره ( امام )  قائم و پیروانش نازل شده است (( غیبت نعمانی / 240 )) جامعه در دست مومنان قرار می گیرد و مومنان، مرزبانان حق و حقوق همگانند و دربرابر خدا و خلق تعهدی ایمانی دارند .آری در زمان حضرت مهدی ( ع ) آرامش و امنیت همه ی کره زمین را در بر خواهد گرفت و بشر در جوی از سلامت و اطمینان و راحتی و آرامش خاطر زندگی خواهد کرد .بدون کوچکترین تردیدد و گمانی ،وعده الهی تحقق خواهد یافت و اگر از عمر جهان بیش از یک روز نمانده باشد در آن روز، فرزانگان جهان و نمونه کامل انسان صالح، پرده از رخسار بر خواهد گرفت و گام در متن اجتماعات قرار خواهد نهاد و عدالت و امنیت جهانی را پدیدار خواهد ساخت .

 

این است انتظار

در درون تاریکیها و سردیها، به دمیدن سپیده‌دمان چشم داشتن، و به امید طلوع خورشید زیستن،

در تراکم هواهای کشنده اختناقها، به وزیدن نسیمهای حیاتبخش‌ رهایی امیدبستن، و به آرزوی پدیدار گشتن روزهای طلایی ارزشهای جاوید زنده ماندن،

در غروبهای تاریک گون نومیدی بار غرق بودن، و نوید طلوع فجر شکافنده آفاق را در دل پروردن،

در شبستان ستمهای تیرگی آفرین جهانگستر گرفتار آمدن و جان را به مژده فرا رسیدن روزهای روزستان ،‌تابنده ساختن، در جهان آکنده از ستم و بیداد دست و پا زدن، و از شادمانی طلوع طلیعه جهان آکنده از داد و دادگری سرشار بودن، در حضور حکومتهای جبار و خونخوار زندگی کردن، و لحظه‌ای سر تسلیم فرو نیاوردن، در زیر سیل  خروشان تباهی و فساد قرار گرفتن، و آنی قد خم نکردن، در سیاهیهای دوران ظلم و ظلمت و گناه گرفتار آمدن، و همواره منتظر طلوع خورشید خونین رهایی بودن، در برابر کوه مشکلات زمانه قرار گرفتن ، و چون کوه مقاوم بودن، در مسیر جاری کوبنده زمان ایستادن، و آری‌ها را خوار شمردن ، نه گفتن و نه گفتن،... شمشیرها و شهادتها را پذیرا شدن، و خطها و شهامتها را پاس داشتن، این است انتظار ، شعار شورآور منتظران، مقاومان، پایداران، صلابت پیشگان، شیعیان ، مهدی طلبان تاریخ، ...

 

انتظار، نام «قائم» و قیام

چگونه کسانی به خود اجازه می‌دهند،‌ که پاره‌ای از تعالیم والای تشیع مقاوم و خونین نگاره را،‌نامتعهدانه تفسیر کنند،‌و از تشعشع الاهی این مکتب خون و قیام بکاهند. آنان که مرد میدان حماسه‌ها و مبارزات نیستند، خوب است بگویند:‌«ما اهل این اقدامات نیستیم»،‌ نه که بگویند:‌ «اینها تکلیف نیست».

کجا و کی تکلیف مسلمان قعود و ذلت بوده است! کجا تکلیف مسلمان این بوده است که بنشیند تا همه چیزش بر باد رود،‌ حتی دین و ناموسش؟ کجا تکلیف مسلمان بوده است که زیر سلطه کافران و از خدا بیخبران درآید،‌ با اینکه قرآن کریم فریاد می‌زند:

ولن یجعل الله للکافرین علی‌المؤمنین سبیلا 

- خداوند هرگز نخواسته است که کافران بر مؤمنان سلطه داشته‌ باشند. (سوره نساء 141)

 

ملتی که منتظر پیشوایی است که بیاید و ستمگران را براندازد، و از جمله القاب این پیشوا،‌«قائم» است،‌و انسان منتظر هرگاه این نام را می‌شنود،‌ قیام می‌کند،‌اینگونه ملتی و امتی را چگونه به قعود و ذلت پذیری سوق داده بودند؟

و اکنون نیز چگونه برخی می‌خواهند - دوباره - به قعود و ذلت‌پذیری سوق دهند، چگونه؟!

درباره قیام، به هنگام ذکر نام «قائم» مطالبی ذکر کرده‌اند،‌از جمله اینکه این احترام موجب توجه خاص آن امام به قیام کننده می‌شود،‌لیکن حکمت اجتماعی و اقدامی آن نیز نباید مورد غفلت قرار گیرد. آمادگی افراد، در هر آن ، برای «قیام» و مبارزه و جهاد،‌در راه تحکیم عدالت جهانی، و حفظ حقوق انسانها واجد اهمیتی بسزاست. شیعه منتظر - بلکه هر مسلمان - در عصر غیبت،‌ باید همواره دارای چنین هدفی باشد، و در راه تحقق آن ، به وسایل گوناگون بکوشد،‌و تا آنجا این آمادگی را داشته باشد و ابراز دارد، که هرگاه نام پیشوای قیام (قائم) ،‌ذکر می‌شود به پاخیزد،‌ و آمادگی همه جانبه خویش را نشان دهد،‌و این آمادگی را ،‌همیشه به خود و دیگران تلقین و در خود و دیگران تحکیم کند.

در اینجا خوب است به سخنان آیت‌الله سیدمحمود طالقانی - رحمةالله علیه - توجه کنیم:

این دستور قیام، شاید برای احترام نباشد، و الاّ باید برای خدا و رسول و اولیای مکرم دیگر هم به قیام احترام کرد،‌بلکه دستور آمادگی و فراهم کردن مقاومت نهضت جهانی،‌ و در صف ایستادن‌،‌ برای پشتیبانی این حقیقت است.

کوچکترین اثر بدبینی،‌ بی‌رغبتی به خدمات اجتماعی،‌ و دلسردی از اقدام به کارهای عام‌المنفعه و نیکوست. پس توجه دادن مردم به آینده تأسیس حکومت اسلام،‌ و ظهور یک شخصیت خدا ساخته و بارز ،‌که مؤسس و سرپرست آن حکومت و دولت است، از تعالیم مؤسسین ادیان است، ‌و در مکتب تشیع ،‌که مکتب حق اسلام و حافظ اصلی معنویات آن است،‌ جز عقیده قرار داده شده،‌ و درباره خصوصیات چنین دولتی توضیحات بیشتری داده‌اند،‌و پیروان خود را به انتظار چنین روزی ترغیب نموده،‌و حتی انتظار ظهور را از عبادات دانسته‌اند،‌تا مسلمانان حق‌پرست،‌ در اثر ظلم و تعدی زمامداران خودپرست، و تسلط دولتهای باطل،‌و تحولات اجتماعی بزرگ ،‌ و حکومت ملل ماده‌پرست،‌اعم از شرقی و غربی، خود را نبازند ،‌و دل قوی دارند،‌ و جمعیت را آماده کنند.

 

و همین عقیده است که هنوز مسلمانان را امیدوار و فعال نگاه داشته است. اینهمه فشار و مصیبت،‌از آغاز حکومت دودمان دنائت و رذالت اموی،‌ تا جنگهای صلیبی، و حمله مغول،‌و اختناق و تعدیهای دولتهای استعماری،‌بر سر هر ملتی وارد می‌آمد خاکسترش هم به باد فنا رفته بود،‌ لیکن دینی که پیشوایان حق آن دستور می‌دهند که چون اسم صریح «قائم» مؤسس دولت حقه اسلام ،‌ برده می‌شود،‌به پا بایستید،‌و آمادگی خود را برای انجام تمام دستورات اعلام کنید،‌و خود را همیشه نیرومند و مقتدر نشان دهید ، هیچ وقت نخواهد مرد...

امام مهدى (ع) در راه و کار خود سازش‏ناپذیر است و در اجراى حدود و احکام الهى و مبارزه با ستمگران قاطعیتى خدایى دارد، چشم‏پوشى و مسامحه‏اى در راه و روش او نیست، از ملامت ملامتگران نمى‏هراسد، از هیچ مقام و قدرتى نمى‏ترسد، و بدون هیچگونه ملاحظه‏اى تبهکاران را کیفر مى‏کند و صالحان زاهد و ساده‏زى و بى‏آلایش را در مصادر امور مى‏گمارد.

قاطعیت، خصلت همه رهبران راستین الهى است، و این خصلت در وجود مبارک امام مهدى (ع) در حد اوج و کمال است. و معیار پاکسازى اجتماعات بشرى همین است. عینیت‏یافتن عدالتى فراگیر و ریشه‏سوزى هر ظلم و ستم باید بدون کمترین ترحم و ارفاق و استثنایى صورت گیرد، بطورى که در هیچ جاى جهان علت فساد و عامل بیدادى برجاى نماند، تا بتواند بتدریج‏به مناطق دیگر نفوذ کند، و به توطئه و کارشکنى در کار سامان بخشیدن به جامعه بشرى بپردازد.

این تجربه همه دوران تاریخ است که سازش و ارفاق و ملایمت در پاکسازى جامعه و زدودن علل و عوامل ناراستى و نادرستى و تجاوزطلبى، همواره موجب گردیده است تا پس از گذشت اندک زمانى، نیروهاى ضدحق و ضد عدل در سازماندهى مجددى تشکل یابند، و از پشت‏به نیروهاى مردمى و انقلابى یورش آورند، و ضربه‏هاى کارى وارد سازند، و آنان را بکلى از پاى درآورند، یا دست‏کم تضعیف کنند و در راه و کارشان ناموفق سازند. این موضوع تجربه همیشگى تاریخ است. و دیگر بار، در دوران ظهور بزرگ، این واقعیت نادیده گرفته نمى‏شود، تا پاکسازى بزرگ و ریشه‏اى جامعه بشرى تحقق خارجى یابد، و از هر شکست و ناتوانى و سستى در امان ماند. از اینرو، امام منجى، در سراسر اندام جامعه بشرى سلولى فاسد بر جاى نمى‏گذارد، و هر خس و خاشاکى را از مسیر انسان برمى‏دارد، و هر فسادى را در نطفه خفه مى‏کند، و هر ستمى را از ریشه مى‏خشکاند. در همه جریانهاى فاسد و ضدانسانى، همه عاملان، زمینه‏سازان و دستیاران آن جریانها را از دم تیغ مى‏گذراند.

امام باقر (ع):

یقوم‏القائم... على‏العرب شدید، لیس شانه

الاالسیف... ولایاخذه فى‏الله لومة‏لائم.

- (امام) قائم قیام مى‏کند... بر اعراب سختگیر است و راه (و روش) او شمشیر (به به کارگیرى سلاح) است. و در راه اجراى (برنامه‏هاى) الهى از ملامت ملامتگرى بیم نمى‏کند.

تبلیغات دشمنان داخلى و خارجى و بوق و کرناها و تکفیرهاى داخلى و ارتجاعى در او هیچ اثرى نمى‏گذارد، و او را به مصلحت‏سنجى مجبور نمى‏سازد. این روش ارزشمند، در عین دشواریهاى فراوانى که همراه دارد، از جهتى نیز کارها را آسان مى‏کند، چون آنان که اندیشه رخنه کردن در صفوف نهضت و انقلاب جدید را در سر مى‏پرورانند و شیوه فتنه‏گرى را در پیش مى‏گیرند، هنگامى که با قاطعیتى خلل‏ناپذیر روبرو گشتند و راهى براى نیرنگ‏بازى و نفوذى‏گرى در پیش خود ندیدند، دست از هر خطا و انحراف برمى‏دارند و از هرگونه حرکتهاى مخفیانه و کارشکنیهاى پنهانى و سرمایه‏گذاریهاى مرموز دست مى‏شویند.

امام مهدى (ع)، با ایجاد بیم و دلهره و ترسهاى عمیق و راستین، بسیارى از گروههاى مخالف و ستم‏پیشه را مجبور به ترک راه و روش خود مى‏کند و به تسلیم وامى‏دارد. از اینرو، در احادیث آمده است که از شمشیر برنده و اراده قاطع امام و یارانش همه اهریمنان مى‏هراسند، و ترسى گران بر روان دژخیمان خون‏آشام سایه مى‏افکند، و لرزه بر اندام خودکامگان و طاغوتان مى‏افتد. و این خود عامل بزرگى در پیروزى کامل آن امام منجى است. با این رعب و ترس، بسیارى مقاومتها درهم مى‏شکند، و بسیارى از مردمان به راه بازمى‏گردند و از تجاوز به حقوق دیگران و زیر پا نهادن مسؤولیت و تکلیف و حرمت انسانها دست‏برمى‏دارند.

امام صادق (ع):

بیناالرجل على راس‏القائم یامرو ینهى اذا امر بضرب عنقه، فلا یبقى بین‏الخافقین جشى‏ءج الا خافه.

- در همان هنگامى که شخصى نزد قائم ایستاده و به امر و نهى مشغول است ناگاه (امام) امر مى‏کند که او را بکشند. اینست که در خاور و باختر زمین چیزى نمى‏ماند مگر اینکه از (قاطعیت و اجراى عدالت) او مى‏هراسد.

انسانهاى استثمارگر، ستم‏پیشه، خون‏آشام و بداندیشان دیوسیرت، در برابر خود قدرت و نظامى را مى‏بینند که ذره‏اى از حق و حقوق مردمان را نادیده نمى‏گیرد، و کاهى را از کوهى جدا مى‏سازد، و زشت‏کرداران و گناهکاران را بدون ذره‏اى چشم‏پوشى کیفر مى‏دهد، و حد و حدود الهى را بدون کمترین ارفاق به اجرا درمى‏آورد، و قانون عدل و حق درباره بزرگ و کوچک و فقیر و غنى و عالم و جاهل و خویش و بیگانه عملى مى‏سازد. و اینچنین شیوه و روشى نرمش‏ناپذیر و استوار، اطاعت و فرمانبردارى همگان را موجب مى‏گردد.

امام باقر (ع):

کانى باصحاب‏القائم و قد احاطوا بما بین‏الخافقین لیس من شى‏ء الا هو مطیع لهم.

- گوییا یاران قائم را مى‏بینم که بر خاور و باختر گیتى مسلط شده‏اند، و هیچ چیز نیست مگر آنکه از آنان فرمان مى‏برد.

و اینچنین شیوه و روشى مى‏تواند نجات‏بخش بشریت‏باشد، و شبکه‏هاى پیچیده بیدادگران و دنیاداران را از دست و پاى بشریت مظلوم بردارد، و راحت و آسایش واقعى همگان را فراهم سازد. در جبهه خارجى موفق مى‏شود حرکتهاى ضد مردمى را درهم بشکند، و یک تن از ضد مردمان را باقى نگذارد، و در جبهه داخلى توفیق مى‏یابد تا به پاکسازى بزرگ دست‏یازد و همه منافقان نامرئى و نفوذیان و ریاکاران و تزویرگران ظاهرالصلاح را ریشه‏کن کند، و توده‏هاى نجیب انسانى را از شر هر نیرنگ و مکر و ترفند و فریبى آسوده سازد، و امنیت واقعى را بر سراسر اجتماعات انسانى حاکم گرداند.

بنابراین، روش امام در برخورد با تبهکاران داخلى و انحرافها و فسادهاى اجتماعى دست کمى از درگیرى با جبهه خارجى و دشمنان سلاح به دست و آشکار جهانى ندارد. کشتار و جنگ در راه و روش امام موعود (ع) تنها براى از میان برداشتن حاکمان و زمامداران مسلط بر کشورهاى جهان نیست، بلکه قاطعیت در برابر حکومتهاى خودکامه مقدمه‏اى است‏براى اصلاح جامعه‏ها و ایجاد دگرگونى اساسى در ماهیت روابط اجتماعى، و سرانجام اجراى دقیق عدالت اجتماعى در همه شؤون زندگى. به این جهت امام نه تنها در جنگها و لشکرکشیها با دشمنان خارجى دست‏به کشتار مى‏زند و موانع راه را با قاطعیت از سر راه برمى‏دارد، بلکه در برابر هر گونه فساد و انحراف در داخل جامعه اسلامى نیز قاطعانه مى‏ایستد و علل و عوامل آن را نابود مى‏کند.

در این تردیدى نیست که روشهاى سازشکارانه و مصلحت‏اندیشانه در برابر فساد داخلى، بتدریج جامعه را تباه مى‏سازد، یعنى از درون دچار مشکلاتى مى‏کند. که از هرگونه سامانیابى مانع مى‏گردد، و کم‏کم مفاسد داخلى نظام را از اعتبار مى‏اندازد، و جامعه را به سقوط مى‏کشاند، و اجراى حق و عدل را ناممکن مى‏کند. از اینرو، ساختن جامعه‏هاى بشرى قاطعیتى نرمش‏ناپذیر مى‏خواهد و دورى دقیق از هرگونه ملاحظه‏گرایى و سازشکارى.

امام على (ع):

لا یقیم امرالله - سبحانه - الا من لایصانع ولا یضارع، ولا تتبع‏المطامع.

- دین خدا را نمى‏توانند ترویج کنند مگر کسانى که سازشکار نباشند، (و با دنیادوستان و رفاه‏طلبان) همسو نشوند، و دل در گرو طمعها و خواهانیها نداشته باشند.

راه و روش امام مهدى (ع)، شکوفایى راستین این اصول و معیارهاست، نه سازشى در آن راه دارد و نه طمعى به مال دنیادارى، هیچ انگیزه‏اى در کار نیست جز رضاى خدا و اجراى عدالت مطلق.

امام على (ع):

... و لیطهرن‏الارض من کل غاش...

- ... زمین را از هر انسان نیرنگ‏باز (و فریبکار) پاک مى‏سازد...

کسانى که در مبانى عقیدتى و ایمانى چون دیگرانند و بظاهر معتقد و مسلمان حساب مى‏شوند، لیکن در عمل و در روابط اجتماعى دچار انحرافند و در مسائل مالى و اقتصادى فریبکارند و غش به کار مى‏برند، مورد تصفیه و پاکسازى قاطع و انعطاف‏ناپذیر امام قرار مى‏گیرند، و با نابودى این طبقه زالوصفت که در شمار اندک نیستند، مردمان به امنیت اقتصادى خواهند رسید در کنار دیگر امنیتهاى اجتماعى.

امام کاظم (ع):

... الثانى عشر منا سهل‏الله له کل عسیر... و یبیر به کل جبار عنید، و یهلک على یده کل شیطان مرید...

- ... خداوند براى دوازدهمین (امام) از خاندان ما هر دشوارى را آسان مى‏گرداند، و به دست او هر جبار سرسختى نابود مى‏شود و هر شیطان سرکشى هلاک مى‏گردد.

از شیوه‏هاى امام موعود (ع)، براى محو طاغوتیان و جباران،عدم پذیرش توبه است. و این، موضوعى است‏بسیار مهم، که از نفوذ عناصر ناباب و نالایق و دوگانه و ناخالص یا متظاهر، در صفوف انقلابیون جلوگیرى مى‏کند.

روشن است که با پیدایش تحول و انقلاب در جامعه، مردم به دو گروه تقسیم مى‏شوند:

1- گروهى که پیش از انقلاب و نظام جدید خود را براى تحول و دگرگونى آماده کرده بودند و اندیشه و افکار خویش را از پیرایه‏ها و معیارهاى نادرست پیشین رها ساخته بودند. این دسته با پدید آمدن انقلاب و تحول در نظام اجتماعى، بدون دشوارى، معیارهاى جدید را مى‏پذیرند و خود را با جامعه نوبنیاد و ضوابط آن تطبیق مى‏دهند و با تفکر و حرکت نوین هماوا و هماهنگ مى‏گردند.

2- کسانى که روشها و معیارهاى واپس‏گراى جامعه پیشین در تار و پود وجودشان نفوذ کرده و به اندیشه و عمل آنان فرم و شکل بخشیده است و منافعشان نیز در همان است. این گروه با همان اندیشه‏ها خو گرفته‏اند و آن اندیشه‏ها و معیارها جزء شخصیتشان شده است. اینان در هر جامعه و محیطى قرار گیرند جز به همان اصول پیش‏ساخته خویش به چیزى نمى‏اندیشند، و منافع خود را نیز در سایه همان روشها و اندیشه‏ها تامین شده مى‏یابند. این گروه با پدید آمدن تحول و انقلاب و واژگونى نظامهاى فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى و ارزشى پیشین، دچار مشکل اساسى مى‏گردند; زیرا از یک سو با حرکت انقلابى و دگرگونساز جدید روبرو هستند که اصول و معیارهاى تازه‏اى عرضه مى‏کند، که در بسیارى از موارد کاملا با اصول پیشین متضاد و ناسازگار است. از سوى دیگر گرفتار افکار و اندیشه‏هاى پیشین و خصلتهاى منافع‏طلبانه خود هستند، که در ژرفاى روح آنان رسوخ کرده است، بویژه که منافع خود را نیز در سایه آن معیارها پایدار مى‏دانند.

گروه دوم در رویارویى با انقلاب دو دسته مى‏شوند: دسته‏اى کوتاه‏فکر و سطحى‏نگر، که در برابر انقلاب و نظام جدید مى‏ایستند و در برابر اندیشه‏هاى نوین مقاومت مى‏کنند. این دسته زود از میان مى‏روند، و براى نیروهاى انقلابى رویارویى با این گروه چندان دشوار نیست.

دسته دوم کسانیند که اصولى و بنیادى فکر مى‏کنند و پویایى و بالندگى حرکت جدید و انقلابى را درک مى‏کنند و ستیز با آن را ناممکن مى‏شناسند. اینان بظاهر به حرکت نوین تن مى‏دهند و آن را مى‏پذیرند، لیکن در درون و باطن به هرگونه کارشکنى دست مى‏یازند. این دسته در ظاهر انقلابى و طرفدار مبانى جدیدند و در باطن ضدانقلاب و معتقد به اصول گذشته‏اند. گرایش این نوع از مردم و گروهها به انقلاب، و ناشناخته ماندن آنان یا طرد نشدن آنان، همواره، مشکل اساسى هر انقلاب است و عامل اصلى انحراف در مبانى انقلابها. این طبقه با نفوذ در صفوف انقلابیون، حرکت نو را دچار انحراف و چرخش به عقب و واپس‏گرایى مى‏سازند، و اندک‏اندک افکار و اندیشه‏هاى واپس‏گراى خود را در قالب تعبیرها و واژه‏هاى نو در جامعه جا مى‏زنند، و مبانى انقلاب را بتدریج از محتواى اصلى تهى مى‏سازند، و کم‏کم انقلاب را به ضدانقلاب تبدیل مى‏کنند. و این امرى است که همواره تجربه شده است. لیکن مایه عبرت نگشته است.

یکى از راههاى اصلى نفوذ این خائنان خادم‏نما و ضدانقلابیون انقلابى‏نما و سرمایه‏داران و طاغوتان بظاهر مردمى، توبه است. البته توبه مى‏تواند راست و درست‏باشد و شخص تائب براستى گذشته‏ها را پس پشت افکنده و به راه بازگشته باشد، و هم مى‏تواند ظاهرى فریبکارانه صورت گیرد. تشخیص درست‏حقیقت توبه کارى دشوار است و اگر این دشوار حل نگردد حل مشکل نفوذ عناصر ناباب و ضد عدل و ضد ارزش در صفوف انقلاب دشوار است.

این مشکل درباره داورى و قضاوت نیز هست که افراد مجرم - بویژه متمکنان و طاغوتیان مالى و سیاسى و نظامى - با زیرکى و هوشیارى و با استفاده از افراد متخصص که از راههاى فرار قانونى اطلاع دارند، مى‏توانند بیگناه را مجرم و مجرمان را بیگناه جلوه دهند و حق را ناحق کنند.

در جامعه مهدوى (ع) که سره از ناسره و منافق و طاغوت و طاغوتچه از دیگران جدا مى‏شوند و همه مجرمان کیفر مى‏یابند، و همه حقها به حقداران مى‏رسد، این دو مشکل چگونه حل مى‏شود که راه فرارى باقى نماند؟

در احادیث که در آنها اندکى از راهها و روشهاى امام مهدى (ع) ترسیم شده است‏به دو موضوع اساسى در این زمینه اشاره شده است:

1- امام و یاران او در قضاوت چون داود پیامبر (ع) قضاوت مى‏کنند، یعنى باعلم باطن‏بینى و احاطه به منویات و اندیشه‏هاى باطنى اشخاص و افراد، مجرمان را مجرم اعلام مى‏کنند و بیگناهان را بیگناه، و در آن دوران دیگر نیازى به شاهد و بینه و ارائه مدارک و دلائل نیست. با استفاده از این شیوه الهى است که کار قضاوت بسرعت انجام مى‏گیرد، و هر مجرم و تبهکار در دم به کیفر مى‏رسد، و حقى از مظلومى ضایع نمى‏گردد.

امام صادق (ع):

لن تذهب‏الدنیا حتى یخرج رجل منا اهل‏البیت‏یحکم بحکم داود و آل داود لایسال‏الناس بینة.

- دنیا پایان نمى‏پذیرد تا مردى از خاندان ما قیام کند، که چون داوود (ع) و آل داود قضاوت کند، و از کسى (براى داورى) دلیلى نخواهد.

شیخ مفید مى‏گوید: « چون قائم آل محمد (ص) قیام کند، مانند حضرت داود (ع) یعنى برحسب باطن، قضاوت کند، و بى‏هیچ نیازى به شاهد حکم دهد. خداوند حکم را به او الهام مى‏کند. و او بر طبق الهام الهى حکم کند، مهدى، نقشه‏هاى پنهانى هر گروه را بداند و به آنان آن نقشه‏ها را بگوید. مهدى، دوست و دشمن خود را با نگاه بشناسد.»

مشکل نفوذ عناصرى نفوذى نیز در پرتو همین اصل حل مى‏شود، زیرا که افکار و اندیشه‏هاى افراد بر امام و یاران او آشکار است، و ظاهرسازیها و نیرنگهاى آنان تاثیرى ندارد. به این جهت است که توبه اشخاص پذیرفته نمى‏شود.

امام باقر (ع):

یقوم‏القائم بامر جدید ... و. قضاء جدید، على‏العرب شدید، لیس شانه الا بالسیف، لایستتیب احدا، ولا یاخذه فى‏الله لومة لائم.

- قائم (ع) قیام مى‏کند با شیوه‏اى نو... و روشى تازه در قضاوت. بر عربها سختگیر است، شیوه او تنها شمشیر است و توبه کسى را نمى‏پذیرد و در (راه) اجراى احکام الهى از ملامت ملامتگرى نمى‏هراسد.

امام باقر (ع):

- زرارة:... قلت ایسیر، بسیرة محمد (ص)؟ قال: هیهات هیهات یا زرارة ما یسیر بسیرته. قلت: جعلت فداک لم؟ قال ان رسول‏الله (ص) سار فى امته باللین کان یتالف‏الناس، والقائم یسیر بالقتل... ولایستتیب احدا... .

- زراره مى‏گوید: از امام باقر (ع) پرسیدم: آیا قائم، با مردمان، مانند پیامبر (ص) رفتار نمى‏کند؟ فرمود: هیهات، هیهات! مانند پیامبر (ص) رفتار نمى‏کند. گفتم: فدایت گردم چرا؟ گفت: پیامبر با ملایمت‏با مردم رفتار مى‏کرد، و مى‏کوشید تا محبت مردم را، در راه دین، جلب کند و تالیف قلوب نماید. اما قائم با شمشیر با مردم روبرو مى‏شود... و توبه‏اى از کسى نمى‏پذیرد...

قاطعیت الهى امام مهدى (ع)، در برابر همه عناصر فتنه‏انگیز و تجاوزطلبى است که به حق و عدل پشت کرده‏اند و از تجاوز به حقوق و سلطه‏طلبى دست‏بردار نیستند. این عناصر - داخل باشند یا خارج، به ظاهر مسلمان باشند یا کافر - بدون استثنا با شمشیر فراگیر امام روبرو خواهند شد، و جامعه از وجود این ضدانسانها پاکسازى خواهد گردید.

امام باقر (ع):

اذا قام‏القائم سار الى‏الکوفة، فیخرج منها بضعة عشر للاف انفس... علیهم‏السلاح فیقولون له: ارجع من حیث جئت فلا حاجة لنا فى بنى فاطمة فیضع فیهم‏السیف حتى یاتى على آخرهم، ثم یدخل‏الکوفة فیقتل بها کل منافق مرتاب و یهدم قصورها، و یقتل مقاتلیها حتى یرضى‏الله - عزوجل - .

- آنگاه که قائم قیام کند به کوفه درآید، پس چندین هزار (جنگجوى) سلاح به دست‏سر برآورند و به امام مهدى گویند: بدانجا که آمدى بازگرد که ما را نیازى به فرزندان فاطمه نیست. امام آنان را تا آخرین نفرشان مى‏کشد، سپس به کوفه داخل مى‏شود و (در داخل شهر) هر منافق شک‏گرایى را مى‏کشد، و کاخهاى شهر را ویران مى‏کند، و سلاح به دستان را از دم تیغ مى‏گذراند، تا خداى بزرگ (از کشتن این دشمنان دین و عدل) خشنود گردد.

چنانکه از این حدیث آشکار مى‏شود جامعه از همه عناصر ناباب و ریاکار پاک مى‏گردد، و مظاهر زیست اشرافیگرى ویژه نظامهاى طبقاتى و سرمایه‏دارى چون قصرها و کاخها که مسکن طبقات بالاى جامعه است، به دست‏با کفایت امام مهدى (ع) ویران مى‏گردد.

از جمله امورى که امام مهدى (ع) را در اجراى دقیق قانون حق و عدل و عملى شدن ریز و درشت قوانین حدود و قصاص، یارى مى‏رساند یاران با صلابت و استوار و آشتى‏ناپذیر امام‏اند. یاران امام - افزون بر کمالات معنوى و جهات باطنى که دارا هستند - چون طبق تعبیر احادیث اکثر جوان هستند، قاطع و خشن و دور از هر گونه ملاحظه‏کارى و مصلحت‏سنجى برنامه‏ها را عملى مى‏سازند، و حق را به حقداران باز مى‏گردانند، و تبهکاران را بى‏ترحم کیفر مى‏دهند. دیگر اینکه ذهن ایشان از مفاهیمى عوضى به نام اسلام و دین خدا انباشته نشده است که در هر راه و کار دچار تردید شوند و نتوانند قاطع و سریع به پاکسازى و اجراى احکام خدا دست‏یازند. آنان تنها از امام مهدى احکام خدا و آیین اسلام را مى‏آموزند و ذهنیت پیش‏ساخته‏اى ندارند. همچنین آنان از امام خویش بى‏چون و چرا و بطور کامل پیروى مى‏کنند. و این نیز موجب اجراى بیدرنگ و سازش‏ناپذیر مقررات و احکام است. این اطاعت کامل، برخاسته از امام‏شناسى آنان است و اینها همه موجب مى‏گردد تا در اجراى احکام اسلام ناب و خالص از هیچ چیز بیم نداشته باشند، و هیچ عاملى هرچند بزرگ و سرسخت مانع کار آنان نگردد، و احکام مو به مو اجرا شود، گرچه دشواریهاى فراوان و تصفیه‏هاى بزرگ و خونریزیهاى سیل‏آسایى را به همراه داشته باشد

  نظرات شما  ( )

   1   2   3   4   5   >>   >

 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ