سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  چرا عدالت زیباست؟
خداوند، خونخواهِ [بحقّ] است و خونخواهی [بحق] را دوست دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
کل بازدیدهای وبلاگ
7451
بازدیدهای امروز وبلاگ
1
بازدیدهای دیروز وبلاگ
0
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
چرا عدالت زیباست؟
لوگوی وبلاگ
چرا عدالت زیباست؟
فهرست موضوعی یادداشت ها
عدالت[26] .
بایگانی
مقدمه
عوامل تحقق عدالت
موانع اجرا عدالت
عدالت حضرت مهدی (عج)
اوقات شرعی
اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر:   محسن نامدار محمدی  

عنوان متن رابطه عدالت با حق چهارشنبه 84 اسفند 24  ساعت 8:23 صبح

از دیدگاه امام(ع)، احقاق حق و عدالت با گذشت زمان، کهنه و مشمول مرور زمان نمى‏شود و باید آنها را استیفاء نمود؛ همچنان که راجع به قطایع عثمان، یعنى اراضى‏اى که متعلق به عامه مسلمین است و عثمان آنها را در تیول اشخاص قرار داده بود، فرمود:
«به خدا قسم زمینهایى که متعلّق به عامه مسلمین است و عثمان به این و آن داده پس خواهم گرفت هر چند آنها را مهر زنانشان قرار داده باشند یا با آنها کنیزکانى خریده باشند. »
على علیه‏السلام حکومت و زعامت را به عنوان یک پست و مقام دنیوى که اشباع‏کننده حس جاه‏طلبى بشر است و به عنوان هدف و آرمان زندگى سخت تحقیر مى‏کند و آن را پشیزى نمى‏شمارد، آن را مانند سایر مظاهر مادى دنیا، از روده خوکى که در دست انسان خوره‏دارى باشد بى‏مقدارتر مى‏شمارد، اما همین حکومت و زعامت را در مسیر اصلى و واقعیش یعنى به عنوان وسیله‏اى براى اجراى عدالت و احقاق حق و خدمت به اجتماع فوق‏العاده مقدس مى‏شمارد و مانع دست یافتن حریف و رقیب فرصت‏طلب و استفاده‏جو مى‏گردد، و از شمشیر زدن براى حفظ و نگهداریش از دستبرد چپاولگران دریغ نمى‏ورزد.
ابن‏عباس در دوران خلافت على(ع) بر آن حضرت وارد شد، در حالى که با دست خودش کفش کهنه خویش را پینه مى‏زد، از ابن‏عباس پرسید قیمت این کفش چقدر است؟ ابن‏عباس گفت هیچ، امام فرمود:
«ارزش همین کفش کهنه در نظر من از حکومت و امارت بر شما بیشتر است، مگر آنکه به وسیله آن عدالتى را اجرا کنم، حقى را به صاحب حقى برسانم، یا باطلى را از میان بردارم.» البته حقوق مردم با تکالیف آنها ملازمت دارد و تنها خداى متعال از ملازمه حق و تکلیف مستثنى است. امام(ع) با اشاره به این مطلب، عدل الهى را هم به تصویر مى‏کشد:
«اگر ممکن بود که براى فردى حقى اعتبار گردد و تکلیفى در برابر آن حق به عهده او نیاید، این مخصوص خداوند سبحان بود نه آفریدگانش، زیرا خداست که بر بندگانش قدرت تکوینى داشته و در آنچه بر آفرینش مقدر فرموده به عدالت رفتار کرده است (بنابراین، کسى را بر او حقى نیست) ولى در عین حال خداوند حق خودش بر بندگان را اطاعت فرمانش مى‏داند و در برابر این اطاعت (که وظیفه فطرى و وجدانى مخلوق است) نیز پاداشى که همان ثواب مضاعف است، قرار داده و این خود لطف و عنایت دیگرى است که بزرگوارى خداوند اقتضاى آن و بیشتر از آن را دارد و این حقى است که خداوند اختیاراً بر خودش، براى بندگان واجب ساخته و این حق خارج از ملازمه حق و تکلیف
11آثار عدالت در جامعه انسانی 

در نهج البلاغه بارها و بارها روى مسأله عدالت و انصاف تکیه شده و اصولا امیر مؤمنان علی (ع)  یکى از بزرگترین بنیانگذاران عدل در جامعه بشرى است و به گفته نویسنده معروف مسیحى(جرج جرداق)، او بانگ عدالت انسانیّت است که از حلقوم تاریخ برخاسته و به همین دلیل نام کتابش را «الامام علىّ صوت العدالة الانسانیّة» نامیده است.

در روایات اسلامى-  هماهنگ با سخنان علی (ع)   در نهج البلاغه -  تعبیرات جالبى در این زمینه دیده مى‏شود.

در سخنى از امام سجاد على بن الحسین (ع) مى‏خوانیم: «العدل احلى من الماء یصیبه الظّمآن، عدالت شیرین‏تر از آب براى تشنه‏کامان است (همان گونه که حیات تشنه‏کامان در آب است، حیات جامعه انسانیت در عدالت است)».

 در حدیث دیگرى از امام صادق (ع) مى‏خوانیم: «العدل احلى من الشّهد و الین من الزّبد و اطیب ریحا من المسک، عدل شیرین‏تر از عسل، نرم‏تر از کره، خوشبوتر از مشک است». در حدیث دیگرى از امام امیر المؤمنین (ع) مى‏خوانیم: «العدل اساس به قوام العالم، عدل شالوده‏اى است که قوام جهان بر آن بنا شده است» و در تعبیر زیبا و پر معناى دیگرى از همان حضرت آمده است: «ما عمّرت البلدان بمثل العدل، شهرها و کشورها آباد نمى‏شوند مگر به عدالت».

 است.»


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   محسن نامدار محمدی  

عنوان متن عوامل تحقق عدالت چهارشنبه 84 اسفند 24  ساعت 8:21 صبح

حضرت امیر همسو با بینش اسلامى و الهى خود در تحقق بخشیدن به عدالت نگاهى دوسویه دارد، از یک سو تأکید بر این مى‏ورزد که اگر اصلاحات در جهت تأمین عدالت اجتماعى از درون جان آدمها و از اعماق دل و لایه‏هاى تو در توى ضمیر انسان آغاز نشود، اصلاحاتِ ساختارى، بى‏پایه و ناپایا خواهد بود. اما از سوى دیگر نباید غفلت نمود که هماهنگ با اصلاح دل و اعتدال روح، توجه به واقعیات ملموس در محیط زندگى و مبارزه با هر گونه عواملى که توازن محیط اجتماع را به هم مى‏زند، نیز با همان اولویت و اهمیت باید مورد لحاظ قرار گیرد.در تحلیل چیستى عدالت ضمن تأکید بر این معنا که دیدن و پذیرفتن جهان و خود آن چنان که هست، و باور و اعتراف به اینکه یک اعتدال حکیمانه بر تمام روابط هستى حاکم است، و هر گونه افراط و تفریط نشانه جهل و ناآگاهى از نظم عادلانه حاکم مى‏باشد و هر تصرف نابخردانه و نابجا و یا جابه‏جایى روابط عادلانه، در روند هماهنگ جهان اثر منفى خواهد گذاشت، این نکته را نیز باید افزود که باور کردن عدالت بدون اعتقاد به دادگاه عدل الهى در روز بازپسین، و بدون باور به قانون عدل الهى، خود از نمودهاى بارز بى‏عدالتى است. با توجه به آنچه بیان شد:الف: اولین گام در تحقق عدالت رهایى از ناهماهنگى‏هاى درون است. حضرت امیر مى‏فرماید: «فکان اوّل عدله نفى الهوى عن نفسه ...؛ در توصیف بندگان پرهیزکار خدا مى‏فرماید : اولین گام او در عدالت‏خواهى زدودن هواهاى نفسانى خویش است.»ب: حضرت امیر به هنگام تبیین مبانى ایمان، آن را بر چهار پایه استوار نموده است. دو پایه صبر و یقین از درون جان نشأت مى‏گیرد و دو پایه عدل و جهاد بر واقعیتهاى خارجى تکیه دارد. و به هنگام تحلیل مبانى عدل بر دو ملاک علمى «فهم» و «جزم» و دو ملاک عملى «حکم» و «حلم» تأکید مى‏فرماید.ج: احساس تعهد و مسؤولیت براى تحقق عدالت اجتماعى و دردمندى و حساسیت در برابر بى‏عدالتى‏ها از عوامل مهم در تحقق عدالت است. و البته این عامل نیز یکسویه نیست. اگر در موردى که بى‏عدالتى صورت گرفته است مى‏فرماید: «فلو ان امرأً مسلماً مات من بعد هذا اسفاً ما کان به ملوماً بل کان به عندى جدیراً؛ سزاوار است مسلمان بمیرد و این بى‏عدالتى گرفتن زیورآلات زنى مسلمان و زن دیگرى که در پناه اسلام است را نشنود.» در موردى نیز مى‏فرماید: اگر طلحه و زبیر به راستى در برابر خونى که ریخته شده قتل عثمان احساس مسؤولیت مى‏نمایند و براى اجراى عدالت قیام کرده‏اند، این امر بسى زیبا و خواستنى است اما«و انّ اوّل عدلهم للحکم على انفسهم؛ نخستین گام آنها در مسیر عدالت آن است که خودرا محکوم نمایند.» زیرا که از همه بیشتر در زمینه‏سازى این آشوب نقش داشته‏اند. پس‏ادعاى تعهد اجتماعى و غفلت از اعتدال رفتارى خود نیرنگى بیش نیست، چه اینکه پرداختن به خود و غفلت از رنج و درد و ستمهاى اجتماعى نیز گناهى نابخشودنى است و این‏هر دو نشانه خودخواهى و بى‏انصافى است. اگر على بن‏ابى‏طالب(ع) در پى حضور مردم درصحنه و اعلام پشتیبانى و پیروى از خط عدالت علوى با استناد به تعهد الهى به مردم‏جواب مثبت مى‏دهد، اما در همان حال از هر گونه انگیزه غیر الهى و وابستگى به دنیانیز خود را تبرئه مى‏کند:«لو لا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر و ما اخذ اللَّه على العلماء ان لا یقارّوا على کظّة ظالم و لا سغب مظلوم لالقیت حبلها على غاربها و سقیت آخرها بکأس اوّلها و لالفیتم دنیاکم هذه ازهد عندى من عفطة عنز؛ اگر این حضور عمومى نبود و یاران، حجت را بر من تمام نمى‏کردند و خدا از علما تعهد نگرفته بود که ستمکار شکمباره را برنتابند و به یارى گرسنگان ستمدیده برخیزند، رشته این کار وا مى‏نهادم و پایان آن را چون آغازش مى‏انگاشتم و مى‏دیدید که دنیاى شما حکومت و مقام در نزد من ناچیزتر از آب بینى بزى است.»مى‏توان گفت حضرت امیر مجموعه عواملى را که در تحقق عدالت مؤثر است در سه جمله خلاصه فرموده است: «استعن على العدل بحسن النیة فى الرعیة و قلة الطمع و کثرة الورع.» نیت خیر داشتن و خوش‏بینى نسبت به مردم تا حد زیادى مانع از حیف و میل حقوق آنان شده و اگر خود نیز چشم طمع برهم نهد آنگاه با چشم تقواپیشه خود از هر گونه افراط و تفریطى پرهیز مى‏کندوبرصراط عدل راه می یابد .

 


  نظرات شما  ( )

   1   2   3   4      >

 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ